نار خاتون...

اناری را که ماند بر سر شاخه

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

تو همانی که...؟؟؟

 

فکر میکنم که حال بد یک چیز است و حال خوبی که بد میشود یک چیز دیگر است... یک جور توی ذوق خوردن... یک جور توقع نداشتن... یک جور "مگر میشود؟" گفتن از ته دل...

آدم بد هم یک مسئله ست و کسی که گمان میکردی خوب است و بد میشود یک مسئله ی دیگر... انگار که با فهم اولی تنها اطلاعاتی وارد مغزت میشود و با درک دومی بخشی از تو هم فرو میریزد...

همیشه این موضوع ساده تمام نمیشود... در واقع هیچ وقت ساده تمام نمیشود... فقط بنا به میزانی از خود که برای کسی اختصاص دادیم ممکن است خرابی کمتری را تحمل کنیم... 

گاهی هم همان یک نفر میشود معنای آرزوهای آدم و...

کاش آدم زیر آوار آرزوهایش نفسش به شماره نیفتد :):

 

۲۷ آبان ۹۹ ، ۱۷:۲۹ ۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
نار خاتون

شاید این بار راست باشه ...

 

از آزمایشگاه که اومدم بیرون، تو حیاط بیمارستان، خانومه گفت :"ببخشید ده هزار تومن میدی تا خونمون برم؟" یه ندارم گفتم و راهمو کشیدمو رفتم... مطمئن بودم دروغ میگه... ولی ته مغزم و احتمالا قلبم تمایل شدیدی داشت که اگه یه درصد راست بگه چی؟ انگار که آدم دوست داره چیزی که دلش میخواد و باور کنه نه اون چیزی که هست... واسه اینکه تا چند روز هی با خودم نخوام تکرار کنم که "اگه راست میگفت چی" برگشتمو یه ده تومنی گذاشتم کف دستشو راه افتادم سمت خونه... ترجیح دادم گول بخورم... هرچند نمیدونم واقعا باید به این مشاغل کاذب کمک کرد یا نه!

البته بهای واقعیت احتمالی این دفعه ده تومن بود... شاید اگه گرون تر باشه صد در صد مطمئن شم که دروغه:)

 

۲۲ آبان ۹۹ ، ۱۱:۲۹ ۵ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
نار خاتون