کلید رو تو قفل چرخوند و منتظر شد برم تو... پشت سرم اومد و در رو از پشت قفل کرد... زبونه ش خراب شده بود بدون قفل بسته نمی موند... شال و کیف م رو کنار کفشام رها کردم و مانتوم رو انداختم رو کاناپه و کنارش ولو شدم... شال و کیفم رو برداشت و گذاشت کنار شومینه رو فرش... نوشابه و دنت های شکلاتی رو گذاشت تو یخچال و کنترل و برداشت و نشست رو کاناپه کناریم نه اون یکیش... روشن کرد و گفت:
- چه خبر از امروز؟
گفتم:
+ خیلی خسته ام...
- فوتبال ساعت چنده؟ جواب تلفنمو ندادی!
+ شلوغ بودم... مریضم دو بار CPR شد
- هنوز شروع نشده... چی بخوریم؟
+ من نا خوردن هم ندارم... یکم کمرم رو ماساژ میدی؟!
- باید برم کفش بگیرم با رضا این کفشه باز زیرش داره بازی درمیاره...
+...
- جوابمو ندادی چرا زنگ زدم؟
+ گفتم که مریضم حالش...
- شروع شد...تخمه نگرفتیما...
+...
- ساکتی چرا؟!
+...
- بزن دیگه لامصب اه دروازه خالیه...
+...
- خوبی؟! چت شده تو باز؟!
+ ...
- دارم با شما حرف میزنما...
+ کی میری با رضا کفش بگیری؟