فکر میکنم که حال بد یک چیز است و حال خوبی که بد میشود یک چیز دیگر است... یک جور توی ذوق خوردن... یک جور توقع نداشتن... یک جور "مگر میشود؟" گفتن از ته دل...

آدم بد هم یک مسئله ست و کسی که گمان میکردی خوب است و بد میشود یک مسئله ی دیگر... انگار که با فهم اولی تنها اطلاعاتی وارد مغزت میشود و با درک دومی بخشی از تو هم فرو میریزد...

همیشه این موضوع ساده تمام نمیشود... در واقع هیچ وقت ساده تمام نمیشود... فقط بنا به میزانی از خود که برای کسی اختصاص دادیم ممکن است خرابی کمتری را تحمل کنیم... 

گاهی هم همان یک نفر میشود معنای آرزوهای آدم و...

کاش آدم زیر آوار آرزوهایش نفسش به شماره نیفتد :):